در گذشته کار اصلی آشپزها پختن آش بود و خوراکی هایی مانند پیتزا ، ساندویچ و ماکارونی همانگونه که از نامشان پیداست غربی اند و برخی خوردنی های دیگر نیز نوین هستند . مانند جوجه کباب و کوکو . خانم ها خوراکی هایی مانند آبگوشت ،قورمه سبزی، زرشک پلو با مرغ و . را فراهم می کردند و در نشستهایی مانند مراسم مذهبی تاسوعا و عاشورا و افطاری های ماه رمضان این آقایان بودند که معمولاً آش می پختند و به آنها آشپز گفته شد . بعدها آشپزها خوراکی های دیگر نیز درست کردند . ولی نام آشپز همچنان روی آنها ماند گرچه آش نمی پختند و سرگرم خوراکیی دیگر بودند.
در عربی به آشپز می گویند الطَبّــاخ و در فارسی کهن خوالیگر می گفتند.
آشپز در لغتنامه دهخدا :
آشپز. آنکه شغلش پختن طعام است . خوالیگر. خوالگر. دیگ پز. مطبخی . طباخ . باورچی . پزنده . خوراک پز. خورده پز.
- امثال :
آشپز که دو تا شد آش یا شور می شود یا بی مزه .
ریشه زبان زد ( ضرب المثل ) « از میان این همه پیغمبر تو هم جرجیس را پیدا کرده ای ! » چیست ؟
داستان اندوهناک واژه خواجه ؛ چرا به مرد عقیم می گویند خواجه ؟
ریشه زبان زد ( ضرب المثل ) « از این ستون به آن ستون فرج است. »
آشپز ,آش ,های ,خوراکی ,پختن ,پز ,دیگر نیز ,پختند و ,خوراکی هایی ,های دیگر ,هایی مانند
درباره این سایت